بیا تو پشیمون نمیشی

هر چی دلت بخواد هست

باز هم بلند شو

ایستادنِ کسى که زمینش زده اند از کسى که به زور سرپایش نگه داشته اند زیباتر است 

نوشته شده در چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:5 توسط م.علیزاده| |

در یک مأموریتی که برای من پیش آمد، انهدام ناوچه‌ها در خلیج فارس بود که یک ناوچه را من باید می‌زدم؛ ما رفتیم به هدف رسیدیم، سعی کردیم ناوچه را منهدم بکنیم، ولی هر کاری که کردیم موشک‌ها رها نشد؛ با مسلسل خواستیم بزنیم، مسلسل هم تیراندازی نکرد، بعد که آمدیم پایین گفتند «خوب شد که نزدی، آن ناوچه خودی بود.»


خلبان شهید «سید علیرضا یاسینی» را اهالی آسمان بیشتر از زمینیان می‌شناسند؛ جوان رشید آبادانی که از دل محرومیت‌ها فاتح قله توانمندی‌ها و موفقیت‌ها شد. او دوره خلبانی پیشرفته و پرواز با هواپیماهای شکاری را در آمریکا گذراند، اما سال‌های دوری از زادبوم و زندگی در کشوری که هیچ خط و ربطی با وطن خودش نداشت، او را ذره‌ای از اعتقاداتش دور نکرد و بعد از بازگشت از دوره آموزشی، بااوج‌گیری مبارزات ضدپهلوی به صف مجاهدان پیوست و علی‌‌رغم جو فشار و اختناق در ارتش ـ با پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره)، در بین پرسنل متعهد دست به افشاگری می‌زد.

یاسینی بعد از پیروزی انقلاب با درس‌هایی که در مکتب انقلاب اسلامی آموخته بود، با تکیه بر این شعار که محرومیت پل محکم دست‌یابی به موفقیت‌ها و رمز پیشرفت‌هاست، امر بازسازی و توانمندسازی نیرو را آغاز کرد و در دوران دفاع مقدس نیز با اینکه مسئولیت‌ پایگاه‌های شکاری را نیز برعهده داشت، اما پرواز را رها نکرد تا جایی که با 2579 ساعت پرواز دومین قهرمان پروازهای برون مرزی کشور در دوران دفاع مقدس است.

وی در طول جنگ نیز همواره خلبانی پیش قراول و خط شکن بود؛ از جمله مسئولیت‌های مهم شهید یاسینی فرماندهی پایگاه سوم شکاری، فرماندهی پایگاه دهم شکاری به سال‌های 1363 تا 1365، فرماندهی پایگاه ششم از سال 1367 و فرماندهی منطقه هوایی شیراز در سال 1371 بود و به پاس رشادت‌هایش از دست مقام معظم رهبری مفتخر به دریافت نشان فتح نیز دریافت کرد.

فراق دوستان او به قدری بی‌تاب کرده بود که در آخرین‌ روزهای حیاتش درد دلی با همسرش می‌کند و صراحتاً‌ اعلام می‌کند که «واقعاً دوست دارم شهید شود» و چیزی نمی‌گذرد که در 15 دی ماه 1373 بال در بال یار و دوست دیرینه‌اش شهید منصور ستاری (فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش)، در مرکبی که همیشه آرزو داشت سفیر آخرتش باشد، به سوی ملکوت پرواز کرد و همنشین عرشیان شد.

شهید یاسینی در آخرین مصاحبه‌اش نکات زیبا و خواندنی بیان می‌کند؛ روایتی از دو امداد غیبی که در دوران دفاع مقدس دو خطر بزرگ را از ناوچه‌های ایرانی دور می‌کند؛ اما در این مصاحبه نیز بار دیگر سخن از یاران سفر کرده‌ای که آن روزها یاسینی به آنها احساس نزدیکی داشته است،‌ به میان می‌آورد و می‌گوید: «فکر می‌کنم که همین روزها آنها را می‌بینم...». ماجرای این دو امداد غیبی و احساس عجیب شهید یاسینی را که از زبان خودش روایت شده در هجدهمین سالگرد شهادت این شهید قهرمان تقدیم مخاطبان خبرگزاری فارس می‌کنیم. 

نوشته شده در دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت 10:26 توسط م.علیزاده| |

به نام خدای تنهایی

ز فرط درد و دل های بی شمار خسته شدم

از خوردن این ضد حال های روزگار خسته شدم

دوست دارم کنارت بنشینم و حرف بزنم

از طولانی شدن موعد دیدار خسته شدم

بغض گلویم،سد راه صدایم شد

از حالت این مردمان بی قرار خسته شدم

ناله هایم امان دوستان را گرفته است

مِن بعد می نشینم یک کنار خسته شدم

دستم نمی رود هیچ کاری انجام دهم

دگر خسته شدم از بیکاری هم از کار خسته شدم

مردانه گفته بودم پای تو هستم تا ابد

به پایان نرسیده این بردار خسته شدم

سنگ دلی حاکم سرزمین بی کسی هاست

از دیدن سرهای روی دار خسته شدم

تنهایی بهانه ایست،مثل او شوم

ولی از فکر تنهایی آن بی یار خسته شدم

می گویم و می خوانم و می نویسم از همه

چاره ای ندارم، چون هستم بیکار، خسته شدم

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 23:17 توسط م.علیزاده| |

از آجیل سفره ی عید چند پسته ی لال مانده است. آنها که لب گشودند خورده شدند. آنها که لال مانده اند میشکنند. دندانساز راست میگفت: پسته لال ، سکوتش دندان شکن است

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,ساعت 21:27 توسط م.علیزاده| |

اینگونه نگاه کنيد...


مرد را به عقلش نه به ثروتش

.

زن را به وفايش نه به جمالش

.

دوست را به محبتش نه به کلامش

.

عاشق را به صبرش نه به ادعايش

.

مال را به برکتش نه به مقدارش

.

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

.

اتومبيل را به کاراییش نه به مدلش

.

غذا را به کيفيتش نه به کميتش

.

درس را به استادش نه به سختیش

.

دانشمند را به علمش نه به مدرکش

.

مدير را به عمل کردش نه به جایگاهش

.

نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش

.

شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش

.

دل را به پاکیش نه به صاحبش

.

جسم را به سلامتش نه به لاغریش

.

سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش

نوشته شده در شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:44 توسط م.علیزاده| |

برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم !



به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد :


ساعت ۹ تا ۱۱ شب:

زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود !
در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد !
در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید !

 
ساعت ۱۱ تا ۱ شب:

عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید !


ساعت ۱ تا ۳ نیمه شب:

عملیات سم زدایی در کیسه صفرا ، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود !


ساعت ۳ تا ۵ صبح:

عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد !
بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان ، سرفه شدید یا عطسه می کنند !


ساعت ۵ تا ۷ صبح:

این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد ، لذا می توانید آن را دفع کنید !



ساعت ۷ تا ۹ صبح:

جذب مواد مغذی صورت می گیرد ، پس بهتر است صبحانه بخورید !

افرادی که بیمار می باشند ، بهتر است صبحانه را در ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه میل کنند !

کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند ، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها ،

ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند ، بهتر است عادت خود را

تغییر دهند و در ساعت ۹ تا ۱۰ صبح صبحانه بخورند !
 

دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب ، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند !

از نصفه های شب تا ساعت ۴ صبح ، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد !

یکی از عوارض دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن ریزش مو در چنین افرادی است !

در ایام تعطیل ، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات ، با خستگی به

سر کار می روند ، چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی دانند چه باید انجام دهد !



پس همیشه ، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید
نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:25 توسط م.علیزاده| |

پیش از اینها فكر می كردم خدا
خانه ای دارد كنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
 خشتی از الماس خشتی از طلا


پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق كوچكی از تاج او
 هر ستاره، پولكی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، كهكشان

رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل وطوفان، نعره توفنده اش

دكمه ی پیراهن او، آفتا ب
برق تیغ خنجر او ماهتاب

هیچ كس از جای او آگاه نیست
هیچ كس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
 از خدا در ذهنم این تصویر بود............



ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:32 توسط م.علیزاده| |

یک روز صبح «بودا» در بین شاگردانش نشسته بود که مردی به جمع آنان نزدیک شد و پرسید:
- آیا خدا وجود دارد؟
«بودا» پاسخ داد:
- بله، خدا وجود دارد.
بعد از ناهار سروکله‌ی مرد دیگری پیدا شد که پرسید:
- آیا خدا وجود دارد؟
«بودا» پاسخ داد:
- نه، خدا وجود ندارد.
اواخر روز مرد سومی همین سؤال را از «بودا» پرسید. پاسخ بودا به او چنین بود:
- خودت باید این را برای خودت روشن کنی.
یکی از شاگردان گفت:
- استاد این منطقی نیست. شما چطور می‌توانید به یک سؤال سه جواب بدهید؟
بودا که به روشن‌بینی رسیده بود، پاسخ داد:
‌- چون آنان سه شخص مختلف بودند و هرکس از راه خودش به خدا می‌رسد: عده‌ای با اطمینان، عده‌ای با انکار و عده‌ای با تردید.

نوشته شده در یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:,ساعت 18:3 توسط م.علیزاده| |

در سرزمینی که سایه آدم های کوچک بزرگ شد.

در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است.

                              صادق هدایت

نوشته شده در شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:21 توسط م.علیزاده| |

وقتی که کمی لقمه حرامی باشد

فرزند طبیعتآ جزامی باشد

یا نطفه اگر کمی شود مشکل دار

فرزند شود به بی حیائی ناچار

ای آنکه تو مصداق همین ابیاتی

ای آنکه نفهم این بدیهیاتی

گفتند سر سران احمق کده ای

چندی نشده به زیر حرفت زده ای

بحران زده ی شیر شدی می فهمی

نــــه،وقتی که زمین گیر شدی می فهمی

تقصیر نه از تو بلکه از مـــــام تو بود

 حیف نجفی که بر سر نام تو بود

 شاهین نشدی وگرنه می فهمیدی

آزاد به دور نور می چرخیدی

هرگز مشو با شیر امامت درگیر

گورت شده کنده سر شوخی با شیر

لعنت به تو و هرکه موافق با توست!!!

پس روز جزا گریه و هق هق با توست

رفتی به شتاب در پی بی هدفی

ای وای خری چقدر تو شاهین نجفی

                                                                                                                                                                            نقی زیباترین نام جهان است        نقی عشق تمام شیعیان است

 

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط م.علیزاده| |


Power By: LoxBlog.Com